گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد هجدهم
بخش سوم: سورهي فصّلت




اشاره
آیات آفاقی وانفسی پروردگار رستاخیز، دلایل و هشدارها قرآن معجزهاي جاویدان مراحل آفرینش جهان گذشت برخی پیامبران
، ص: 199
اول: سیماي سورهي فصّلت
اشاره
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداي گسترده مهر مهرورز
شمارگان
که در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل شده، داراي 54 آیه و 796 واژه و 3350 حرف است. « فُصّلت » سورهي
نزول
و بعد از معراج (« طور » و قبل از سورهي «1» « مؤمنون » سورهي ف ّ ص لت هفتاد و چهارمین سوره در ترتیب نزول است (پس از سورهي
،« فُصّلت » : اندکی قبل از هجرت نازل شده و در چینش کنونی قرآن چهل و یکمین سوره است. نامها: نامهاي این سوره عبارتاند از
تبیین و فصل فصل شدن) ) « فُصّلت » سبب نامگذاري این سوره به فصّلت آیهي سوم این سوره است که تعبیر .« حم سَجده » ،« مصابیح »
در آن آمده است.
فضایل
در مورد فضیلت تلاوت این سوره از امام صادق علیه السلام روایت شده که هرکس سورهي ف ّ ص لت را تلاوت کند، این سوره در
صفحه 65 از 132
، ص: 200 تذکر: روشن است که این آثار براي کسانی است که «2» . قیامت نوري میشود در برابر او
این سوره را بخوانند و در آن تدبّر و از آن پیروي نمایند که در آن صورت دستورات و آیات این سوره همانند نوري فرا راه آنان
شروع میشود و درهنگام تلاوت یا شنیدن آیهي 37 آن یک سجده « حم » قرار میگیرد. ویژگی: این سوره با حروف مقطعهي
واجب میشود.
اهداف
هدفهاي اساسی سورهي فصلت عبارتاند از: 1. یادآوري توحید و ایمان به خدا؛ 2. یادآوري رستاخیز و دلایل آن؛ 3. مسألهي
وحی و رسالت.
مطالب
2. بیان ؛( 39 و 52 ، مهمترین مطالب سورهي فُصّلت عبارتاند از: الف) عقاید: 1. بیان آیات آفاقی و انفسی پروردگار (در آیات 37
3. تأکید براهمیت قرآن و وحی به ؛(29 - 23 و 27 - صحنههاي تکاندهندهي قیامت و هشدار به مشرکان و کافران (در آیات 21
عنوان معجزهي جاویدان پیامبر صلی الله علیه و آله (در آیات 3- ط). ب) اخلاق: 1. مواعظ واندرز در مورد مقابله به نیکی (در
2. دعوت به شکیبایی و صبر و استقامت (در آیهي 30 ). ، ص: 201 ج) احکام: 1. وجوب ؛( آیهي 34
2. اشاره به زکات (یا انفاق مستحبی) (در آیهي 7). د) داستانها: 1. اشارهاي ؛( سجده در هنگام قرائت یا شنیدن قرآن (در آیهي 37
3. اشارهاي به سرگذشت قوم ؛(18 - 2. اشارهاي به سرگذشت قوم ثمود (در آیات 17 ؛(16 - به سرگذشت قوم عاد (در آیات 15
2. تحریفناپذیري ؛(42 - 3 و 41 - موسی (در آیهي 45 ). ه) مطالب فرعی: 1. اهمیت قرآن و برتري آن در تمام اعصار (در آیات 2
.4 ؛( 3. بیان موضعگیريهاي سرسختانهي دشمنان در برابر قرآن (در آیات 26 و 44 ؛(42 - قرآن در طول تاریخ (در آیهي 41
؛( 5. ستارهها همچون چراغهاي آسمان (در آیهي 12 ؛(12 - مراحل پیدایش کرهي زمین وکوهها و گیاهان و حیوانات (در آیات 9
22 ). *** ، ص: 203 - 6. گواهی دادن اعضا و پوست بدن انسان در قیامت (در آیات 20
دوم: محتواي سورهي فصّلت
اشاره
خداوند متعال در آیات اول تا چهارم سورهي فُصلت به صفات و اهداف قرآن و واکنش منفی مشرکان در برابر آن اشاره میکند و
4. حم* تَنزِیلٌ مِنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ* کِتَابٌ فُصِّلَتْ آیَاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیّاً لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ* بَشِیراً وَنَذِیراً فَأعْرَضَ أکْثَرُهُمْ فَهُمْ لا - میفرماید: 1
یَسْمَعُونَ حا، میم. (این قرآن) فروفرستاده از طرف (خداي) گستردهمهر مهرورز است. (همان) کتابی که آیاتش تشریح شده است؛
در حالی که خواندنی عربی (: واضح)؛ براي گروهی که میدانند. [و] بشارتگر و هشدارگر [است ؛ و [لی بیشترشان رويگردان
شدند و آنان گوش شنوا ندارند. نکتهها و اشارهها: 1. در مورد حروف مقطعهي قرآن مطالبی ذیل آیهي اول سورهي بقره و آل
عمران و سورههاي دیگر بیان شد که این حروف اسراري بین خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله، یا اشاره به نامهاي خدا، همچون
حمید و مجید و یا اشاره به آن است که قرآن معجزهآسا با همین حروف معمولی ساخته شده است، ولی مخالفان نمیتوانند مثل آن
مهر) اند و مشهور آن است که صفت رحمان اشاره به رحمت ) « رحمت » هر دو از ریشهي « رحیم » و « رحمان » را بیاورند. 2. واژههاي
عام خدا دارد و شامل دوست و دشمن و مؤمن و کافر میشود که همگی از مواهب او بهره میبرند؛ چراکه صیغهي رحمان دلالت
صفحه 66 از 132
اشاره به رحمت خاص خدا « رحیم » بر وفور و کثرت رحمت و فراگیري آن دارد. ، ص: 204 اما واژهي
3. در این آیات چند ویژگی براي «1» . نسبت به بندگان شایسته و باایمان دارد؛ چرا که این صیغه دلالت بردوام و ثبات رحمت دارد
قرآن برشمرده شده است: الف) سرچشمهي نزول قرآن رحمت الهی است. ب) مسائل هدایتی مورد نیاز بشر در قرآن شرح و
تفصیل داده شده است و هر کس به اندازهي نیاز و توان فکري خود از آن بهره میجوید. ج) کتابی است خواندنی که مجموعهاي
د) کتابی است گویا و رسا که حقایق را به طور صریح و دقیق و زیبا و جذاب بیان «2» . از معارف در آن گردآوري شده است
ه) مژدهدهنده است و به مؤمنان در مورد سعادت و بهشت مژده میدهد. و) هشداردهنده است و به کافران و خلافکاران «3» . میکند
در مورد فرجام بد و عذاب الهی هشدار میدهد. 4. در این آیات بیان شده که قرآن براي گروهی است که میدانند؛ یعنی افرادي
که از حقایق اطلاع دارند و یا آگاه و روشنضمیر هستند؛ از قرآن بیشتر استفاده میکنند و این بدان معنا نیست که افراد ناآگاه از
قرآن استفاده نمیکنند؛ زیرا قرآن نور و هدایت و آگاهیبخش همهي افراد است، ولی مقدار استفادهي افراد از آن، بستگی به علم،
تقوا و نیکوکاري آنان دارد. و چه بسا افرادي به خاطر جهل و تعصب، به آیات قرآن بیتوجهی کنند و از آن هیچ استفادهاي نبرند؛
چرا که زمینهي استفاده را در وجود خود از بین بردهاند. ، ص: 205 آموزهها و پیامها: 1. قرآن پرتوي
. از مهر الهی است. 2. قرآن کتابی خواندنی، روشن و توضیح داده شده است (تا همگان بتوانند از آن به خوبی استفاده کنند). 3
قرآن امیدبخش و هشداردهندهي شماست (تا در حالت تعادل زندگی کنید). 4. آگاه شوید تا بتوانید از قرآن بهتر استفاده کنید که
قرآن کتاب آگاهان است. *** قرآن کریم در آیات پنجم و ششم سورهي فصلت به سخنان تهدیدآمیز مشرکان و پاسخ پندآمیز
پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره میکند و میفرماید: 5 و 6. وَقَالُوا قُلُوبُنَا فِی أکِنَّۀٍ مِمَّا تَدْعُونَا إلَیْهِ وَفِی آذَانِنَا وَقْرٌ وَمِنْ بَیْنِنَا وَبَیْنِکَ
حِجَ ابٌ فَاعْمَلْ إنَّنَا عَامِلُونَ* قُلْ إنَّمَا أ نَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحَی إلَیَّ أ نَّمَا إلَهُکُمْ إلَهٌ وَاحِ دٌ فَاسْتَقِیمُوا إلَیْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَیْلٌ لِلْمُشْرِکِینَ و
دلهاي ما نسبت به آنچه ما را به سوي آن فرا می خوانی در پردههایی است و در گوشهاي ما سنگینی است و در بین ما و » : گفتند
من فقط بشري همانند شما هستم؛ به سوي من وحی میشود که » : بگو «. بین تو مانعی است؛ پس انجام ده که ما (هم) انجام میدهیم
. معبودتان، معبودي یگانه است، پس به سوي او توجه کنید و از وي آمرزش بخواهید؛ و واي بر مشرکان! نکتهها و اشارهها: 1
مشرکان در برابر پیامبر صلی الله علیه و آله و پیام آسمانی قرآن، موضعگیري منفی کردند: یعنی گفتند: اولًا قلب و فکر و ذهن ما را
پوششهایی فراگرفته است که اجازه نمیدهد دعوت و پیام تو وارد آن شود (پوشش جهل، تعصب، لجاجت و تقلید کورکورانه
مانع درك حقایق توسط مشرکان میشد). ثانیاً، گوش ما سنگین است و صداي تورا نمیشنود. ، ص:
. و سخنان تو به ما نمیرسد، پس چرا خودت را خسته میکنی! 2 «1» 206 ثالثاً، پردهي ضخیمی بین ما و تو کشیده شده است
مشرکان پیامبر اسلام را تهدید میکردند که تو براي خودت عمل کن و ما نیز عمل کنیم، یعنی هر کاري از دستت ساخته است
3. پیامبر صلی الله علیه و آله به دستور خدا به مشرکان پاسخ میدهد و «2» . انجام ده. این نهایت لجاجت آنان را نشان میدهد
اشتباهات و توهّمات آنان را دفع میکند؛ یعنی اشاره میکند که من نه مدعی خدایی هستم، نه خود را فرشته یا فرزند خدا و یا
انسانی از نژاد برتر میدانم، بلکه من بشري بیش نیستم، با این تفاوت که خدا به من وحی کرده و قرآن را براي من فرستاده است که
توحید را اعلام کنم. 4. پیامبر صلی الله علیه و آله با سه جمله به مشرکان پند میدهد و اخطار میکند که اولًا، به سوي خدا آیید و
به او توجه کنید و بر راه او استقامت ورزید؛ ثانیاً، از شرك خود توبه کنید و از او طلب آمرزش نمایید؛ ثالثاً، اگر دست از شرك
برنداشتید، واي بر شما باد؛ آموزهها و پیامها: 1. مخالفان اسلام، گوش کمشنوا و دل پرحجاب دارند و از این رو قرآن را نمیشنوند
و به آن ایمان نمیآورند. 2. مشرکان خودشان اشکالات کار خود را میدانند ولی لجاجت و تهدید میکنند. 3. هدف اساسی
. وحی، اعلام توحید است، پس رو به سوي او کنید. 4. پیامبران الهی را غیر بشرندانید که آنان انسانهایی متصل به وحی هستند. 5
توجه به خدا و استغفار راه نجات مشرکان است. *** ، ص: 207 قرآن کریم در آیات هفتم و هشتم
صفحه 67 از 132
سورهي فصلت اعمال و عقاید مؤمنان و کافران را به تصویر میکشد و میفرماید: 7 و 8. الَّذِینَ لا یُؤْتُونَ الزَّکَ اةَ وَهُمْ بِالآخِرَةِ هُمْ
کَ افِرُونَ* إنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَ اتِ لَهُمْ أجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ (همان) کسانی که (بخشش) زکات را نمیپردازند؛ و آنان همان
در حقیقت، کسانی که ایمان آورده و [کارهاي شایسته انجام دادند، پاداشی بیپایان دارند. نکتهها و اشارهها: «. منکران آخرتاند
1. یکی از روشهاي تربیتی قرآن، روش مقایسه است؛ یعنی عقاید و اعمال وسرنوشت مؤمنان و کافران را در برابرهم به تصویر
در سال دوّم هجري قمري در مدینه « زکات » میکشد تا خوانندهي قرآن بتواند با آگاهی راه صحیح را انتخاب کند. 2. مالیات
واجب شد، در حالی که آیهي فوق در مکه نازل شده است؛ بنابراین واژهي زکات در این آیه به معناي مالیات واجب زکات نیست،
3. در حدیثی از امام «1» . بلکه به معناي بخششها و انفاقهاي مستحبی است، که یکی از روشنترین نشانههاي عشق به خداست
صادق علیه السلام روایت شده است که خداي بزرگ براي فقیران در اموال ثروتمندان چیز واجبی قرار داده است که جز باپرداخت
4. انکار «2» . آن ستایش نمیشوند و آن زکات است که به وسیلهي آن خون را حفظ میکنند و نام مسلمان بر آنان گذاشته میشود
و ترك کامل آن، یکی از نشانههاي کافران است؛ از ، ص: 208 این رو درکنار انکار « زکات » اصل
در اصل به معناي غیرمنقطع و غیرناقص است؛ یعنی مؤمنان شایستهکردار پاداشی جاویدان « غیر مَمنُون » . معاد قرارگرفته است. 5
. (همچون بهشت) دارند. و برخی نیز گفتهاند که مقصود پاداشی بدون منّت است که نصیب مؤمنان میشود. آموزهها و پیامها: 1
نپرداختن زکات و انکار معاد از نشانههاي کافران است. 2. اگر پاداشی دایمی میخواهید، ایمان بیاورید و کردار شایسته داشته
باشید. *** قرآن کریم در آیات نهم و دهم سورهي ف ّ ص لت با بیان مراحل آفرینش زمین و موجودات، آفریدگار آنها را معرفی
میکند و میفرماید: 9 و 10 . قُلْ أإنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الأرْضَ فِی یَوْمَیْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أندَاداً ذَلِکَ رَبُّ العَالَمِینَ* وَجَعَلَ فِیهَا
آیا واقعاً شما به کسی که زمین را در دو روز [و » : رَوَاسِیَ مِنْ فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِیهَا وَقَدَّرَ فِیهَا أقْوَاتَهَا فِی أرْبَعَۀِ أیَّامٍ سَوَاءً لِلسَّائِلِینَ بگو
دوره آفرید کفر میورزید، و براي او همانندهایی (معبود گونه) قرار میدهید؟! آن پروردگار جهانیان است. و در آن (زمین،
کوههاي) استوار از فرازش قرارداد و در آن برکت نهاد و خوراکیهایش را در آن معیّن کرد، در حالی که براي درخواست
کنندگان یکسان است. (و اینکارها) در چهار روز (و دوره) بود. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات با بیان مراحل آفرینش زمین و
موجودات آن همچون کوهها و مواد غذایی و معادن پربرکت، به نشانههاي علم و قدرت خدا اشاره میکند و از کافران میپرسد که
آیا پروردگار جهانیان را با این نشانهها و ، ص: 209 تدبیرها رها میکنید و ناسپاسی میکنید و به او
در این آیات همان دورههاي آفرینش زمین و « روزها » کفر میورزید و به سراغ بتها و معبودان ساختگی میروید؟! 2. مقصود از
،« قراردادن برکت در زمین » موجودات است؛ دورههایی که هرکدام ممکن است میلیونها یا میلیاردها سال طول بکشد. 3. مقصود از
تقاضا کنندگان)، ) « سائلین » همان معادن ومنابع زمین و درختان و نهرهاست که مایهي برکت و استفادهي همه است. 4. مقصود از
انسانها یا همهي موجودات، اعم از انسان و حیوان و گیاه است که نیازمند مواد غذایی هستند و خدا درست به اندازهي نیازشان
5. در برخی آیات قرآن مدت (دورههاي) آفرینش جهان و موجودات را شش دوره (روز) «1» . مواد غذایی در زمین قرار داده است
ولی در آیات فوق و آیهي بعد مدت آن را هشت روز معرفی کرده است. دو تفسیر در این باره ارائه شده است: الف) دو دوره «2»
آفرینش آسمانها (و کرات) و دو دوره آفرینش زمین و دو دوره نیز آفرینش موجودات زمین است، اما از آن جا که آفرینش زمین
با موجوداتش چهار دوره میشده، در آیهي دهم از چهار روز سخن گفته شده است. ب) چهار دورهي آیهي دهم مربوط به فصول
چهارگانهي سال است که مبدأ پیدایش ارزاق مواد غذایی است؛ البته تفسیر اول با قرینهي آیات دیگر قرآن (که سخن ازشش دوره
، ص: 210 آموزهها و پیامها: 1. از طریق مطالعه در دورههاي آفرینش «3» . میگوید) مناسبتر است
زمین و موجودات خداشناس شوید. 2. تدبیر آفریدگار جهان را بشناسید تا به توحید رهنمون شوید و از کفر و شرك دست بردارید.
3. عرضهي مواد غذایی جهان، به اندازهي تقاضاي موجودات است. 4. آفرینش جهان مرحلهبندي شده است. ***
صفحه 68 از 132
دورههاي آفرینش آسمان ها و زمین و موجودات
قرآن کریم در آیات یازدهم و دوازدهم سورهي فصلت به مراحل آفرینش آسمانها اشاره میکند و میفرماید: 11 و 12 . ثُمَّ اسْتَوَي
إلَی السَّمَ اءِ وَهِیَ دُخَ انٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلأرْضِ ا ئْتِیَا طَوْعاً أوْ کَرْهاً قَالَتَا أتَیْنَا طَائِعِینَ* فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِی یَوْمَیْنِ وَأوْحَی فِی کُلِّ
سَمَاءٍ أمْرَهَا وَزَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّ نْیَا بِمَصَابِیحَ وَحِفْظاً ذَلِکَ تَقْدِیرُ العَزِیزِ العَلِیمِ سپس به آفرینش آسمان پرداخت، در حالی که آن دود
و (کار) آنها را به صورت هفت «. اطاعتکنان آمدیم » : گفتند «. خواه یا ناخواه بیایید » : بود؛ و به آن (آسمان) و به زمین گفت
آسمان در دو روز (و دوره) تمام کرد و در هر آسمانی کارش را وحی کرد، و آسمان (نزدیک:) دنیا را با چراغها (: ستارگان)
استوي در اصل به » . آراستیم، (و آن را کاملًا) حفظ کردیم؛ این اندازهگیريِ (خداي) شکستناپذیر داناست. نکتهها و اشارهها: 1
«1» . معناي اعتدال و مساوات دو چیز است و در این آیه همان قصد و اراده است؛ یعنی خدا تصمیم گرفت که آسمانها را بیافریند
2. چرا در این آیات آفرینش زمین را قبل از آسمان بیان کرده است، در حالی که آفرینش ، ص: 211
33 نازعات نیز به آفرینش زمین بعد از آسمانها اشاره شده - آسمانها قبل از زمین بوده است؟ پاسخ آن است که در آیات 27
براي تأخیر در بیان است، نه تأخیر در زمان؛ یعنی مانعی ندارد که آفرینش زمین بعد از « ثم » است، اما در آیات فوق واژهي
آسمانها بوده اما در مقام بیان مؤخر شده باشد و این با اکتشافات کیهان شناسی و زمینشناسی نیز سازگاتر است. 3. در این آیات
بیان شده که آسمان در آغاز آفرینش به صورت دود بود؛ یعنی جهان در آغاز تودهي گاز عظیم و گستردهاي بود. این مطلب با
از » : و آنها گفتند «. به وجود) آیید ) » : برخی تحقیقات علمی نیز هماهنگ است. 4. مقصود از این که خدا به آسمان و زمین گفت
چیست؟ ممکن است در این فرمان و پاسخ، هیچ سخنی گفته نشده، بلکه منظور فرمان تکوینی و ارادهي خدا بر «. سر اطاعت آمدیم
آفرینش آسمان و زمین باشد که آنها نیز با زبان حال اطاعت کردند و از نظر تکوینی تسلیم فرمان آفرینش شدند. 5. مقصود از
آفرینش آسمانها در دو روز، همان دو دوره است که هر دوره ممکن است میلیاردها سال طول کشیده باشد تا ستارگان و سیارات
چیست؟ ممکن است منظور از هفت عدد تکثیر باشد، « هفت آسمان » به وجود آمده و مستقر شدهاند. 6. مقصود از هفت در تعبیر
یعنی خدا تعداد زیادي آسمان را آفرید و یا عدد واقعی هفت باشد، یعنی هفت آسمان را آفریده که ما از یکی از آنها اطلاع داریم
.7 ، ص: 212 «1» . و همهي ستارگان و سیارات زیبایی که همچون چراغ میبینیم در آسمان اولاند
در لغت به معناي جهت بالاست و در قرآن به معانی متعددي همچون جو زمین، محل ستارگان و سیارات و آسمان « آسمان » واژهي
که در این جا ظاهراً ستارگان و سیارات است. 8. مقصود از این که خدا در هر آسمان فرمان خود را وحی کرد «1» ، معنوي میآید
آن است که براي هرکدام نظام و تدبیر خاصی مقرر کرد؛ و وحی در این جا به معناي وحی تشریعی که به پیامبران میشود نیست،
بلکه همان الهام قانون و نظام تکوینی است. آموزهها و پیامها: 1. با مطالعات کیهانشناختی، خداشناس شوید. 2. آفرینش آسمانها
مرحلهبندي و اندازهدار بوده است. 3. پیدایش آسمانها از تودهي گازي شکل شروع شد. 4. جهان تسلیم قوانین و دستورات
خداست. 5. آسمان با همهي ستارگانش، آسمان پایین است (و جهان گستردهتر از آن است که شما میبینید). *** قرآن کریم در
آیات سیزدهم و چهاردهم سورهي فصلت با اشاره به بهانهجویی قوم عاد و ثمود و فرجام عذابآلود آنان به مخالفان اسلام هشدار
داده، میفرماید: 13 و 14 . فَإنْ أعْرَضُوا فَقُلْ أنذَرْتُکُمْ صَاعِقَۀً مِثْلَ صَاعِقَۀِ عَادٍ وَثَمُودَ* إذْ جَاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِنْ بَیْنِ أیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ أ
شما را به آذرخشی مثل » : لَّاتَعْبُدُوا إلَّااللَّهَ قَالُوا لَوْ شَاءَ رَبُّنَا لَأنزَلَ مَلائِکَ ۀً فَإنَّا بِمَا ارْسِلْتُمْ بِهِ کَافِرُونَ و اگر رویگردان شوند، پس بگو
هنگامی که فرستادگان در پیش روي آنان و از پشت سرشان به سراغشان آمدند (و «! آذرخش (قوم) عاد و ثمود هشدار میدهم
اگر (بر فرض) پروردگار ما میخواست، حتماً فرشتگانی را فرو میفرستاد؛ پس در حقیقت، » : گفتند:) که جز خدا را نپرستید، گفتند
، ص: 213 نکتهها و اشارهها: 1. برخی از سران مشرکان «. ما به آنچه بدان فرستاده شدهاید، کافریم
صفحه 69 از 132
مکه از ولید بن مغیره خواستند که نزد پیامبر صلی الله علیه و آله برود و تحقیق کند که سخنان او چیست و پیامبر صلی الله علیه و آله
آیات آغازین سورهي فصلت را براي او خواند و هنگامی که به آیهي سیزدهم و مبحث صاعقهي عاد و ثمود رسید، ولید تکان
خورد و در وحشت فرو رفت و به منزل رفت و چند روز از خانه بیرون نیامد و در نهایت به مشرکان گفت که سخنان محمد سحر
و «2» گاهی به معناي هر چیزي است که انسان را هلاك میکند « صاعقه » .2 «1» . است، چون دلها را میگیرد و با خود میبرد
گاهی به معناي صداي مهیبی است که در اثر برخورد ابر ایجاد میشود و جرقهي الکتریستهي بزرگی به وجود میآید که آتش و
مرگ را به همراه دارد و به هر چه در سطح زمین برخورد کند آن را به خاکستر تبدیل میکند. خدا برخی اقوام پیشین را به وسیلهي
صاعقه عذاب کرده است. (از جمله قوم عاد و ثمود) 3. این آیات اشاره دارند که پیامبران قوم عاد و ثمود، در طی زمان به طور
مستمر به سراغ آنان آمدند و نداي توحید سردادند، یا این که قبلًا پیامبرانی آمدند و هود و صالح نیز آمدند و مردم را به توحید فرا
4. یکی از بهانهجوییهاي کافران قوم عاد و ثمود، بلکه بسیاري از کافران در طول تاریخ این بود که چرا پیامبرانی از «3» . خواندند
در حالی که آنان توجه نداشتند که الگو و رهبر انسانها، خود «4» جنس بشر به سراغ ما آمدند و چرا خدا فرشتگان را نمیفرستد
باید انسان باشد، تا دردها و نیازها و مشکلات زندگی انسانی را درك کند و بتواند الگوي آنان باشد. تفسیر قرآن مهر جلد
هجدهم، ص: 214 آموزهها و پیامها: 1. اگر افرادي از توحید روي برتافتند، رهبران و مبلغان دینی باید به آنان در مورد عذاب الهی
. هشدار دهند. 2. به فرجام عذابآلود قوم عاد و ثمود بنگرید و عبرت بگیرید. 3. پیام اساسی فرستادگان خدا، توحید است. 4
مخالفان پیامبران افرادي بهانهجو و لجوج بودند. 5. کافران به جاي این که به سخنان پیامبران توجه کنند، به شخصیت انسانی آنها
توجه میکردند. *** قرآن کریم در آیات پانزدهم و شانزدهم سورهي فصلت به فرجام عذابآلود مستکبران قوم عاد اشاره میکند
و میفرماید: 15 و 16 . فَأمَّا عَادٌ فَاسْتَکْبَرُوا فِی الأرْضِ بِغَیْرِ الحَقِّ وَقَالُوا مَنْ أشَ دُّ مِنَّا قُوَّةً أوَ لَمْ یَرَوْا أنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أشَ دُّ مِنْهُمْ
قُوَّةً وَکَانُوا بِآیَاتِنَا یَجْحَ دُونَ* فَأرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحاً صَرْصَ راً فِی أیَّامٍ نَحِسَاتٍ لِنُذِیقَهُمْ عَذَابَ الخِزْيِ فِی الحَیَاةِ الدُّ نْیَا وَلَعَذَابُ الآخِرَةِ
و آیا اطلاع «!؟ چه کسی از ما نیرومندتر است » : أخْزَي وَهُمْ لا یُنْصَرُونَ و امّا (قوم) عاد، پس به ناحق در زمین تکبّر ورزیدند و گفتند
نیافتهاند که خدایی که آنان را آفریده، خود، از آنان نیرومندتر است؟! و نشانههاي ما را انکار مینمودند. پس در روزهاي شومی،
تندباد سردي بر آنان فرستادیم، تا عذاب رسوایی را در زندگی پست (: دنیا) به آنان بچشانیم! و حتماً عذاب آخرت رسوا کنندهتر
است، در حالی که آنان یاري نمیشوند. نکتهها و اشارهها: 1. قوم عاد در سرزمین احقاف در جنوب شبه جزیرهي عربستان زندگی
میکردند و پیامبر آنان هود علیه السلام بود. آنان از نظر قدرت مادي و امکانات ، ص: 215 کمنظیر
بودند و قصرها و قلعههاي محکم و مردانی جنگجو داشتند کم کم قدرت ظاهري آنان را مغرور و متکبّر ساخت و خود را از
2. قرآن کریم در این آیات به چند «1» . همگان برتر پنداشتند. در حالی که آنان در برابر قدرت خدا، قدرتی به شمار نمیآمدند
عامل عذاب قوم عاد اشاره کرده است: الف) بهانهجویی آنان در برابر دعوت توحیدي پیامبران که در آیهي قبل گذشت؛ ب) تکبّر
در اصل به معناي محکم بستن است و در این جا « صرصر » . ناحق آنان در زمین؛ ج) انکار آیات الهی و نشانههاي معجزهآمیز. 3
مقصود بادهاي بسیار سرد یا پر سروصدا و یا مسموم و کشنده است. البته مانعی ندارد که تندبادي که قوم عاد را هلاك کرد هر سه
ویژگی را داشته باشد؛ تندبادي که هفت شب و هشت روز وزید و تمام زندگی قوم عاد را در هم کوبید. 4. در آیات پیشین اشاره
شد که عذاب قوم عاد به وسیلهي صاعقه بود و در این جا آمده است که عذاب آنان به وسیلهي بادتند و مسموم بود. چگونه این دو
مطلب با هم جمع میشوند؟ مفسران در پاسخ این پرسش دو مطلب بیان کردهاند: الف) مانعی ندارد که قوم عاد گرفتار دو گونه
گاهی به معناي هر چیز هلاك « صاعقه » ( عذاب شده باشند، اول بادي شدید آمد، سپس صاعقهاي فرود آمد و همه را نابود کرد. ب
تفسیر قرآن مهر «2» . کننده است و گاهی به معناي جرقهاي آتشین، و اگر در این جا به معناي اول باشد، با تندباد قابل جمع است
در این آیه چیست؟ همهي روزها و شبها و موجودات، مخلوق خدا هستند « روزهاي نحس » 5. مقصود از جلد هجدهم، ص: 216
صفحه 70 از 132
و چیزي به نام روز نحس به معناي آن که آن روز ذاتاً منشأ شرور و مایهي بدبختی باشد نداریم بلکه نحس بودن یا نیک بودن
روزها بستگی به اعمال انسانها دارد، که روزي را نیک یا نحس میگرداند. در این آیات نیز مقصود روزهاي پر گرد و غبار یا
6. در این آیات به خواري قوم عاد در دنیا و آخرت اشاره «1» . بسیار سرد و شومی است که در اثر عملکرد قوم عاد به وجود آمد
. شده است. این عذاب آنان هماهنگ با عمل آنهاست چرا که آنها تکبّر میورزیدند و خدا خوارشان ساخت. آموزهها و پیامها: 1
از فرجام عذابآلود قوم عاد عبرت بگیرید. 2. تکبّر وانکار آیات الهی از عوامل عذاب است. 3. ابراز تکبّر در برابر خداي قدرتمند،
سزاوار نیست. 4. عذاب دنیا براي خوار کردن مستکبران است وگرنه عذاب آخرت از عذاب دنیا بدتر است. 5. رستاخیز، روز
تنهایی و خواري مستکبران است. ***
ماجراي عبرت آموز قوم ثمود
قرآن کریم در آیات هفدهم و هجدهم سورهي فصلت به فرجام عذابآلود قوم ثمود و نجات مؤمنان پارسا اشاره میکند و
میفرماید: 17 و 18 . وَأمَّا ثَمُودُ فَهَدَیْنَاهُمْ فَاسْتَحَبُّوا العَمَی عَلَی الهُدَي فَأخَ ذَتْهُمْ صَاعِقَۀُ ، ص: 217
العَذَابِ الهُونِ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ* وَنَجَّیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ و امّا (قوم) ثمود، پس آنان را راهنمایی کردیم، و [لی کور (دل)
بودن را، بر هدایت ترجیح دادند؛ و به خاطر آنچه کسب میکردند، آذرخشِ عذاب خوارکننده آنان را فرو گرفت. و کسانی را که
وادي القري میان مدینه و شام » ایمان آوردند و خود نگهداري میکردند، نجات دادیم. نکتهها و اشارهها: 1. قوم ثمود، در منطقهي
زندگی میکردند؛ سرزمینی سرسبز و باغهاي پرنعمت و عمرهاي طولانی و اندامی نیرومند داشتند و ساختمانهاي بلند و محکم در
دل کوهها میساختند. پیامبر قوم ثمود، صالح علیه السلام بود، ولی آنان دعوت توحیدي او را نپذیرفتند و گمراهی را بر هدایت
2. در آیات قرآن از عذاب قوم ثمود با عنوانهاي متفاوت «1» . ترجیح دادند؛ از این رو گرفتار صاعقه و عذاب خوار کننده شدند
البته این تعبیرات منافاتی با هم ندارند و ممکن است اشاره به ابعاد «2» . مانند صاعقه، زمین لرزه و صیحهي آسمانی یاد شده است
مختلف یک حادثه و عذاب به منظور تأثیر بیشتر آن بر شنونده باشند. یعنی صاعقه، چنان صداي و حشتناکی دارد که میتوان از
آن با عنوان صیحه یاد کرد و آن عامل ویرانگري است که گاهی سبب زمینلرزه میشود. 3. در این آیات به نجات یک گروه از
عذاب قوم ثمود اشاره کرده که عوامل نجات آنان عبارت است از: الف) ایمان و باور به خدا و پیامبر و معجزات او؛ تفسیر قرآن مهر
جلد هجدهم، ص: 218 ب) تقوا یعنی خودنگهداري و پارسایی و عدم مخالفت با دستورهاي الهی. برخی مفسران نوشتهاند که از
4. هدایت الهی بر دو گونه است: الف) هدایت تشریعی: ارائهي راه بر مردم. «1» . میان قوم ثمود فقط یکصد و ده نفر نجات یافتند
ب) هدایت تکوینی: رساندن مردم به مقصد. در این آیات به هر دو قسم هدایت اشاره شده است؛ یعنی خدا قوم ثمود را هدایت
تشریعی کرد و به وسیلهي فرستادن صالح پیامبر راه را به آنان نشان داد، اما آنان از پیمودن راه و رسیدن به مقصود خودداري
کردند. آموزهها و پیامها: 1. از فرجام عذابآلود قوم ثمود عبرت بگیرید. 2. عذاب الهی نتیجهي عملکرد انسان است. 3. گمراهی
کافران به انتخاب خودشان است، وگرنه خدا وسایل هدایت آنان را فراهم ساخته است. 4. ایمان و تقوا، از عوامل نجات از عذاب
هستند. *** قرآن کریم در آیات نوزدهم و بیستم سورهي فصلت به فرجام عذابآلود دشمنان خدا و گواهی اعضا و جوارحشان
علیه آنان اشاره میکند و میفرماید: 19 و 20 . وَیَوْمَ یُحْشَرُ أعْدَاءُ اللَّهِ إلَی النَّارِ فَهُمْ یُوزَعُونَ* حَتَّی إذَا مَا جَاؤُوهَا شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ
وَأبْ َ ص ارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَ ا کَ انُوا یَعْمَلُونَ و (یاد کن) روزي را که دشمنان خدا به سوي آتش گردآوري میشوند و آنان (از
پراکندگی و بی نظمی) بازداشته میشوند. تا هنگامی که به آن (آتش) میرسند، (دستگاه) شنوائی آنان و دیدگانشان و پوستهاي
. (بدن) آنان، به آنچه انجام میدادند، به زیان آنان گواهی میدهند! ، ص: 219 نکتهها و اشارهها: 1
مقصود از گواهی اعضا و جوارح چیست؟ مفسران به این سؤال سه گونه پاسخ دادهاند: الف) خدا به اعضاي انسان درك و شعور و
صفحه 71 از 132
قدرت سخن گفتن میدهد، تا به کارهاي خود اقرار کنند. ب) به اعضاي انسان درك و شعور نمیدهد اما به آنان فرمان میدهد
که سخن بگویند و کارهاي گذشته را بازگو کنند. ج) منظور از گواهی اعضا شهادت تکوینی است؛ یعنی آشکار شدن آثار و
اسرار انسانها، که رنگ رخساره خبر میدهد از سرّ درون. البته مانعی ندارد که هر سه معنا مقصود آیه باشد، ولی معناي اول و سوم
2. مقصود از پوستهاي انسان، همان پوستهاي اعضاي مختلف بدن است و یا پوستهاي متعددي است که در «1» . قويتر است
طول عمر انسان به وجود آمده و زایل شدهاند و همگی در رستاخیز جمع میشوند و علیه انسان شهادت میدهند. 3. هر چند اعضاي
اما در این آیه به گوش و چشم و پوست اشاره شده است؛ چرا که بیشترین اعمال انسان «2» مختلف انسان علیه او شهادت میدهند
با چشم و گوش است و پوست انسان نخستین عضوي است که با دیگران تماس پیدا میکند. 4. در رستاخیز، خدا، پیامبران و امامان
تفسیر قرآن «3» . و اعضاي بدن و پوست انسان و فرشتگان و زمین و زمان علیه انسان گواهی میدهند و کارهاي او را فاش میسازند
مهر جلد هجدهم، ص: 220 آموزهها و پیامها: 1. به یاد رسوایی رستاخیز و آتش دوزخ باشید (و با خدا دشمنی نورزید). 2. دشمنی
با خدا عامل عذاب است. 3. اعضاي بدن شما گواهان شما هستند (پس مراقب اعمال خودتان باشید). *** قرآن کریم در آیات
بیست و یکم تا بیست و سوم سورهي فصلت به گفتوگوي کافران با پوست بدنشان در رستاخیز و بدگمانی آنان به خدا اشاره
23 . وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَ هِدْتُمْ عَلَیْنَا قَالُوا أنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أنطَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَهُوَ خَلَقَکُمْ أوَّلَ مَرَّةٍ وَإلَیْهِ - میکند و میفرماید: 21
تُرْجَعُونَ* وَمَا کُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أنْ یَشْهَدَ عَلَیْکُمْ سَمْعُکُمْ وَلا أبْ َ ص ارُکُمْ وَلا جُلُودُکُمْ وَلَکِنْ ظَنَنْتُمْ أنَّ اللَّهَ لا یَعْلَمُ کَثِیراً مِمَّا تَعْمَلُونَ*
چرا به زیان ما گواهی » : وَذَلِکُمْ ظَنُّکُمُ الَّذِي ظَنَنتُمْ بِرَبِّکُمْ أرْدَاکُمْ فَأصْ بَحْتُمْ مِنَ الخَاسِرِینَ و به پوستهاي (بدن) خود میگویند
خدایی که هر چیزي را به سخن آورده، ما را به سخن آورده است؛ و او نخستین بار شما را آفرید و » : پوستها) میگویند ) «!؟ دادید
و (شما گناهانتان را) هرگز نمیپوشاندید که مبادا شنوائی شما و دیدگانتان و پوستهاي «. فقط به سوي او بازگردانده میشوید
(بدن) شما بر زیان شما گواهی دهند، و لیکن گمان میکردید که خدا بسیاري از آنچه انجام میدادید، نمیداند. و آن گمان (بد)
شما بود که به پرودگارتان گمان بردید که شما را هلاك کرد و از زیانکاران شدید. شأن نزول: برخی مفسران حکایت کردهاند که
سه نفر از مشرکان نزد کعبه آمدند و به همدیگر گفتند: آهسته سخن بگویید که خدا سخنان ما را نشنود؛ ولی یکی از تفسیر قرآن
مهر جلد هجدهم، ص: 221 آنها گفت: اگر خدا سخنان ما بشنود سخنان آهسته را هم میشنود؛ و آیهي بیست و دوم این سوره
نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات اشاره شده که پس از گواهی پوست بدن کافران، آنان با ناراحتی به «1» . بدین مناسب فرود آمد
پوست خویش اعتراض میکنند که سالیان دراز ما شما را نوازش کردیم و از سرما و گرما حفظ و شما را نظافت کردیم، چرا شما به
ما وفادار نبودید و علیه ما شهادت دادید؟ پوستهاي بدن به فرمان الهی پاسخ میدهند که اختیار از دست ما خارج بود و خدا ما را
به سخن در آورد. 2. چرا کافران از چشم و گوش خود پرسش نمیکنند اما به پوست خود اعتراض میکنند؟ این مطلب شاید به
خاطر آن باشد که گواهی دادن پوست از همه شگفت انگیزتر است؛ همان پوستی که نخست طعم عذاب را میچشد و باید بیشتر
بترسد. 3. مفسران قرآن در مورد آیهي بیست و سوم دو احتمال دادهاند: یکی آن که ادامهي سخنان پوستهاي بدن انسان باشد و
دوم آن که سخن خدا باشد که به کافران گوشزد میکند که این بدگمانی شما به خدا موجب زیانکاري شما شد. البته ظاهر آیه با
4. در احادیث اهل بیت علیهم السلام «2» . تفسیر اول سازگارتر است، هر چند سخن گفتن پوست بدن نیز به تعلیم خدا بوده است
سفارش شده که نسبت به خدا گمان خوب داشته باشید و از گمان بد بپرهیزید و در حدیثی از امام جعفر صادق علیه السلام
حکایت شده که ، ص: 222 خدا نزد گمان بنده است؛ اگر گمان نیک ببرد نتیجهاش نیک است و اگر
آموزهها و پیامها: 1. در رستاخیز، اختیار پوست بدن شما نیز به دست خودتان نیست و به فرمان «1» . گمان بد ببرد نتیجهاش بد است
خدا علیه شما شهادت میدهد. 2. خدا مبدأ و مقصد و سخنآور موجودات است. 3. چیزي از خدا پنهان نیست (پس پنهان کردن
کارها نتیجهاي ندارد). 4. در رستاخیز بدکاران با پوستهاي بدن خود نیز مشکل دارند. 5. به خدا بدگمان نباشید که موجب
صفحه 72 از 132
زیانکاري است. *** قرآن کریم در آیات بیست و چهارم و بیست و پنجم سورهي فصلت به عذاب اخروي و دنیوي کافران و نقش
دوستان بد که ارزشها را در نظر انسان دگرگون میکنند، اشاره کرده و میفرماید: 24 و 25 . فَإنْ یَصْبِرُوا فَالنَّارُ مَثْويً لَهُمْ وَإنْ
یَسْتَعْتِبُوا فَمَا هُمْ مِنَ المُعْتَبِینَ* وَقَیَّضْ نَا لَهُمْ قُرَنَاءَ فَزَیَّنُوا لَهُمْ مَا بَیْنَ أیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَحَقَّ عَلَیْهِمُ القَوْلُ فِی امَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ
الجِنِّ وَالإنسِ إنَّهُمْ کَ انُوا خَاسِرِینَ و اگر شکیبایی کنند، پس آتش جایگاه آنان است؛ و اگر عذرخواهی کنند، پس عذر آنان
پذیرفته نخواهد شد. و براي آنان همنشینانی برانگیختیم، پس آنچه را در پیش رویشان وپشت سر آنان است، برایشان آراستند؛ و
گفتار (: وعدهي عذاب) در میان امتهایی از جن و انسان که پیش از آنان بودند، برایشان تحقّق یافت؛ [چرا] که آنان زیانکار
بودند. ، ص: 223 نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات بیان شده که فرجام کافران و دشمنان خدا، در هر
و سرزنشها را به جان بخرند و تقاضاي عفو و رضایت خدا کنند «1» حال، دوزخ است؛ چه تسلیم عذاب الهی شوند و صبر کنند
. و چه صبر نکنند، راه نجاتی براي آنان نیست، چون آنها در دنیا با کفر ولجاجت خود راه بخشش را به روي خود بستند. 2 «2»
یعنی دوستان شیطانصفت «3» ؛ یا به معناي احاطه کردن دوستان فاسد و یا تبدیل دوستان نیک به دوستان فاسد است « قَیَّض » واژهي
کافران و دشمنان خدا آنان را احاطه میکنند تا ارزشها را در نظر آنان دگرگون کنند و گناهان گذشته و آینده را زیبا جلوه دهند
چیست؟ مفسران در این مورد چند احتمال « آنچه پیش رو و پشت سرآنان است » و آنان را گمراهتر و زیانکارتر نمایند. 3. مقصود از
دادهاند: الف) مقصود احاطهي همه جانبهي دوستان شیطانصفت است. ب) زرق و برق دنیا و روز رستاخیز مقصود است. ج)
«4» . شیطانصفتان وضع فعلی کافران و آیندهي فرزندانشان را در نظرشان جلوه میدهند تا به خاطر آنها دست به گناه و جنایت بزنند
4. کافران در دنیا هم گرفتار عذاب الهی میشوند، همان طور که گروههایی از انسانها و جنیان گرفتار و زیانکار گردیدند. تفسیر
قرآن مهر جلد هجدهم، ص: 224 آموزهها و پیامها: 1. براي کافران، راه نجاتی از آتش نیست. 2. دوستان بد، ارزشهاي گذشته و
آینده را در نظرانسان وارونه جلوه میدهند. 3. مواظب دوستان بد باشید که از عوامل عذاب وزیانکاري هستند. 4. سرنوشت امتها
(ي گمراه) در طول تاریخ یکسان است و همه گرفتار عذاب میشوند. 5. کافران، در دنیا و آخرت فرجامی عذابآلود دارند. ***
قرآن کریم در آیات بیست و ششم تا بیست و هشتم سورهي فصلت به مبارزهي تبلیغاتی کافران با قرآن و فرجام عذابآلود آنان
28 . وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهَذَا القُرْآنِ وَالغَوْا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ* فَلَنُذِیقَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا عَذَاباً - اشاره میکند و میفرماید: 26
شَدِیداً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أسْوَأ الَّذِي کَانُوا یَعْمَلُونَ* ذَلِکَ جَزَاءُ أعْدَاءِ اللَّهِ النَّارُ لَهُمْ فِیهَا دَارُ الخُلْدِ جَزَاءً بِمَا کَانُوا بِآ یَاتِنَا یَجْحَدُونَ و کسانی
و «. به این قرآن گوش فرا ندهید؛ و در (قرائت) آن (سخن) بیهوده سر دهید، تا شاید شما پیروز شوید » : که کفر ورزیدند گفتند
قطعاً، به کسانی که کفر ورزیدند، عذاب شدیدي میچشانیم و حتماً آنان را طبق بدترین چیزي که انجام میدادند کیفر میدهیم!
این آتش سزاي دشمنان خداست، که براي آنان در آنجا سراي ماندگار است، به کیفر اینکه آیات ما را انکار میکردند. نکتهها و
اشارهها: 1. در برخی حکایات تاریخی آمده است که هرگاه پیامبر 9 در مکه میخواستند صداي خود را به خواندن قرآن بلند کنند،
تفسیر قرآن «1» . مشرکان مردم را از ایشان دور میکردند و میگفتند: سوت و صفیر بکشید و شعر بخوانید تا سخنان او را نشوید
2. در این آیات به مبارزهي تبلیغاتی کافران با نداي پیامبر صلی الله علیه و آله و قرآن اشاره شده است. مهر جلد هجدهم، ص: 225
آري؛ این روش کافران است که صداي منادیان حق و عدالت را با تبلیغات خاموش میسازند. البته تبلیغات در هر زمان شکل
جدیدي به خود میگیرد، گاهی با جار و جنجال و سوت و کف و گاهی با داستانهاي خرافی و افسانههاي عشقی و مراکز فساد و
فیلمهاي مبتذل و مطبوعات بیمحتوا و بازيهاي دروغین سیاسی و هیجانهاي کاذب و هر چیزي که فکر مردم را از رهبران حق و
آیات الهی منحرف سازد. 3. در این آیات براي کافرانی که با قرآن مبارزه میکنند عذاب سختیپیش بینی شده است و آنان بر
اساس بدترین کارهایشان مجازات میشوند؛ یعنی براساس انکار آیات الهی و مبارزه با قرآن و مانع شدن مردم از شنیدن سخنان
پیامبر صلی الله علیه و آله که از بدترین گناهان آنان بود که همواره انجام میدادند. 4. در این آیات به چند صفت مخالفان قرآن
صفحه 73 از 132
اشاره شده است: الف) کافر هستند؛ ب) دشمنان خدا هستند؛ ج) آیات الهی را انکار میکنند در حالی که در دل بدان اقرار دارند.
آري؛ کیفر این افراد آتش دایمی است و به سختترین مجازات میرسند. آموزهها و پیامها: 1. کافران براي پیروزي بر شما «1»
میخواهند شما را از قرآن جدا سازند (مراقب باشید). 2. دشمنان اسلام حتی از صداي قرآن میترسند. تفسیر قرآن مهر جلد
3. دشمنان اسلام بر روي موج قرآن پارازیت میاندازند تا مردم صداي آن را نشنوند. 4. مخالفان قرآن، کافر، هجدهم، ص: 226
. دشمن خدا و منکران این آیات الهی هستند. 5. با قرآن مخالفت نکنید که کیفر مخالفت با آن، عذاب سخت ابدي است. 6
مخالفان قرآن در حالی آن را انکار میکنند که در دل به حقانیّت آن اقرار دارند. *** قرآن کریم در آیهي بیست و نهم سورهي
فصلت به قصد انتقام کافران از رهبران گمراهکنندهي خویش اشاره میکند و میفرماید: 29 . وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا ربَّنَا أرِنَا الَّذَیْنِ أضَلَّانَا
اي پروردگارما! کسانی از جن و ] » : مِنَ الجِنِّ وَالإنْسِ نَجْعَلْهُمَا تَحْتَ أقْدَامِنَا لِیَکُونَا مِنَ الأسْفَلِینَ و کسانی که کفر ورزیدند، گفتند
نکتهها «. انسان را که ما را گمراه کردند به ما بنمایان تا آنها را زیر گامهاي خود قرار دهیم، تا از فروترین (و خوارترین افراد) شوند
و اشارهها: 1. کافران بعد از نزول عذاب الهی بیدار میگردند و به فکر عامل اصلی انحراف و گمراهی خویش میافتند و به دنبال
2. رهبران گمراهکننده، همان «1» . رهبران گمراهکنندهي خود میگردند تا آنها را بیابند و لگدمالشان کنند و از آنها انتقام گیرند
دوستان و همنشینان کافران بودند که به آنها میگفتند: به سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله و قرآن گوش ندهید و دستور تبلیغات
علیه او را میدادند و او را ساحر میخواندند این رهبران گمراهکننده، برخی از انسانهاي شیطان صفت و برخی از جنیان همچون
ابلیس هستند. 3. در رستاخیز دوزخیان به همدیگر دسترسی ندارند، مگر آن که خدا اجازه دهد و آنها را به همدیگر نشان دهد.
، ص: 227 آموزهها و پیامها: 1. کافران در رستاخیز از خواب غفلت بیدار میشوند و عاملان گمراهی
خویش را میشناسند و تعقیب میکنند. 2. دیگران را گمراه نسازید که در رستاخیز دشمن شما میشوند. 3. گمراه کنندگان، برخی
انسانهاي شیطانصفت و برخی جنیان هستند (پس مراقب هر دو گروه باشید). ***
نزول فرشتهگان بر مؤمنان پراستقامت
قرآن کریم در آیات سی ام تا سی و دوم سورهي فصلت به مؤمنان با استقامت و ویژگیهاي آنان در دنیا و آخرت اشاره میکند و
32 . إنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ المَلائِکَ ۀُ أ لَّا تَخَ افُوا وَلا تَحْزَنُوا وَأبْشِرُوا بِالجَنَّۀِ الَّتِی کُنْتُمْ - میفرماید: 30
تُوعَدُونَ* نَحْنُ أوْلِیَاؤُکُمْ فِی الحَیَاةِ الدُّ نْیَا وَفِی الآخِرَةِ وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَشْتَهِی أنفُسُکُمْ وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَدَّعُونَ* نُزُلًا مِنْ غَفُورٍ رَحِیمٍ در
سپس پایداري کردند، فرشتگان بر آنان فرود میآیند (و میگویند) که: ،«. پروردگار ما خداست » : حقیقت، کسانی که گفتند
نترسید و اندوهگین نباشید؛ و مژده باد بر شما، به بهشتی که (بدان) وعده داده میشدید! ما یاوران (ودوستان) شما در زندگی دنیا »
و در آخرت هستیم؛ و در آنجا آنچه خودتان میل دارید براي شما (فراهم) است، و در آنجا آنچه را فرا میخوانید براي شما
نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات سخن از «. (آماده) است. (این نخستین) پذیرایی از جانب (خداي) بسیار آمرزندهي مهرورز است
مؤمنان مقاوم است کسانی که عاشق خدا هستند و در برابر شهوات، دشمنان و انحرافات ایستادگی و مقاومت تفسیر قرآن مهر جلد
هجدهم، ص: 228 میکنند و هنگامی که منافعشان به خطر میافتد صحنه را ترك نمیکنند این مطالب در برابر آیات گذشته است
که سخن از کافران لجوج بود. مقایسهي انسانهاي نیک و بد یکی از روشهاي تربیتی قرآن است، تا مردم راه صحیح را تشخیص
دهند. 2. در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده که فرمودند: مردم این سخن (که پرودگار ما خداست) را گفتند ولی
3. در «1» . سپس اکثر آنان کافر شدند، پس هر کس آن را تا هنگام مرگ بگوید، از کسانی است که بر آن استقامت میورزد
حدیث دیگري از امام رضا علیه السلام روایت شده که در مورد تفسیر استقامت (در آیهي فوق) فرمودند: به خدا سوگند آن همان
البته اینگونه احادیث مصادیقی از معناي آیه را «2» .( چیزي است که شما بر آن هستید (یعنی روش ولایت اهل بیت علیهم السلام
صفحه 74 از 132
بیان میکنند و مفهوم آن را محدود نمیسازند. 4. در این آیات هشت ویژگی و پاداش براي مؤمنان با استقامت بیان شده است که
عبارتاند از: - فرشتگان بر آنان نازل میشوند؛ - ترسی از آینده نخواهند داشت؛ - اندوهی برگذشتهي خویش ندارند؛ - به بهشت
میروند؛ - فرشتگان الهی دوست و یاور آنان در دنیا و آخرت هستند؛ ، ص: 229 - در بهشت هر چیز
لذتبخشی براي آنان فراهم است؛ - در بهشت هر چه دستور دهند فراهم میشود؛ - پروردگاري آمرزشگر و مهربان، میزبان
آنهاست. 5. فرشتگان الهی در چه موقعی بر مؤمنان نازل میشوند؟ مفسران در پاسخ گفتهاند که نزول ملائکه در هنگام مرگ و یا
به هنگام ورود به قبر و یا به هنگام زنده شدن در رستاخیز است. و یا این که مژدهرسانی فرشتگان دایمی است و الهامات معنوي
البته معناي اخیر با ظاهر «1» ؛ آنان در جان مؤمنان طنینانداز است، ولی به هنگام مرگ و رستاخیز این صدا روشنتر و رساتر است
به معناي چیزي است که به وسیلهي آن از مهمان پذیرایی میکنند و یا نخستین پذیرایی از مهمان « نُزُل » . آیه سازگارتر است. 6
است. این تعبیر اشاره دارد که همهي مؤمنان میهمان خدا هستند و بهشت با همهي نعمتهایش نخستین پذیرایی از آنهاست و
پذیراییهاي دیگري همچون رضوان الهی نیز هست. آموزهها و پیامها: 1. ایمان واستقامت شرط نزول فرشتگان و سعادت دنیا و
آخرت انسان است. 2. مؤمنان نستوه، ترس و اندوهی به دل راه ندهند. 3. خدا به وسیلهي فرشتگانش از مؤمنان نستوه در دنیا و
آخرت حمایت میکند. 4. در بهشت همهي نعمتها و لذّتها فراهم است و درخواستهاي اضافه نیز اجابت میشود. 5. بهشت با
همهي نعمتهایش پذیرایی نخستین شماست. *** ، ص: 230 قرآن کریم در آیات سی و سوم تا سی
.36 - و ششم سورهي فصلت به نیکوترین سخن و روش تبدیل دشمن به دوست و شرایط و موانع آن اشاره میکند و میفرماید: 33
وَمَنْ أحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إلَی اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحاً وَقَالَ إنَّنِی مِنَ المُسْلِمِینَ* وَلا تَسْتَوِي الحَسَ نَۀُ وَلا السَّیِّئَۀُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أحْسَنُ فَإذَا
الَّذِي بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَةٌ کَأ نَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ* وَمَا یُلَقَّاهَا إلَّاالَّذِینَ صَبَرُوا وَمَا یُلَقَّاهَا إلَّاذُو حَظٍّ عَظِیمٍ* وَإمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ
فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ العَلِیمُ و چه کسی نیکوسخنتر است از کسی که به سوي خدا فراخواند و [کار] شایسته انجام دهد و
و نیکی و بدي مساوي نیست؛ (بدي را) بدان (شیوهاي) که آن نیکوتر است، دفع کن؛ «؟!. در حقیقت، من از تسلیم شدگانم » : بگوید
پس ناگهان، کسی که بین تو و بین او دشمنی است، چنان (میشود) که گویی او یاوري (و دوستی) گرم است. و جز کسانی که
شکیبایی کردند، آن (مقام) را دریافت نمیکنند؛ و جز (کسی که) داراي بهرهي بزرگ است، آن را دریافت نمیکند. و اگر
وسوسهاي از شیطان تو را تحریک کند، پس به خدا پناه ببر؛ [چرا] که تنها او شنوا [و] داناست. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات
بهترین سخنپردازان را کسانی معرفی میکند که سه ویژگی دارند: الف) مردم را به سوي اللَّه فرا میخوانند، نه به سوي شرك و
انحراف. ب) کارهاي شایسته انجام میدهند و خود اهل عمل هستند. ج) در برابر حق تسلیم هستند، به اسلام اعتقاد دارند، به آن
2. برخی مفسران آیات فوق را بر «1» . اعتراف ، ص: 231 میکنند و دستورات خدا را اطاعت میکنند
شخص پیامبر صلی الله علیه و آله یا بلال حبشی و یا افراد اذانگو تطبیق کردهاند که نغمهي توحید سر میدهند. ولی معناي آیه
وسیع است و شامل همهي منادیان توحید، اعم از پیامبران، امامان و دانشمندان و مبلغان و اذانگویان میشود. 3. هیچ نیکی و خوبی
و برکتی با بدي و انحراف و زشتی و عذاب برابر نیست. این مطلبی است که عقل و فطرت انسان به خوبی میشناسد. البته اسلام،
توحید، تقیّه و روشهاي تبلیغی نیکو و صفات عالی انسانی از مصادیق نیکیها و شرك و کفر و اعمال قبیح از مصادیق بديهاست
4. در این آیه به یک نکتهي روانشناختی براي جذب دشمنان و «2» . که در برخی روایات و سخنان مفسران بدانها اشاره شده است
تبدیل کردن آنها به دوستان صمیمی اشاره شده است. نکتهاي که روانشناسان عصر ما نیز بر آن تأکید میکنند این است که اگر
کار بد دیگران را با کار نیک پاسخ دهید، شرمنده میشوند و گرفتار عذاب وجدان میگردند و در نهایت، تسلیم کرامت و
بزرگواري شما میشوند و به طرف شما میآیند و دوست شما میگردند. 5. روش تبدیل دشمنان به دوستان به وسیلهي محبت و
نیکی کردن، یک روش غالبی است، نه دایمی؛ یعنی ممکن است در موارد استثنایی، ، ص: 232
صفحه 75 از 132
افرادي یافت شوند که از این روش سوءاستفاده کنند و یا به لجاجت خود ادامه دهند که در این مورد باید با آنان برخورد قانونی
کرد. 6. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله یکی از کسانی است که از روش فوق در فتح مکه استفاده کرد و همهي مشرکان را عفو
کرد و بديهاي آنان را با نیکی پاسخ داد؛ از این رو فوج فوج به اسلام گرویدند. اما همین پیامبر در فتح مکه با برخی افراد برخورد
کرد و آنها را از عفو عمومی استثنا ساخت؛ چرا که لیاقت نیکی و محبت را نداشتند. 7. در این آیات به شرایط روش جذب دشمنان
و مبانی اخلاقی آن اشاره شده است که عبارتاند از: الف) صبر و شکیبایی که بتواند انسان را بر خشم خود پیروز کند. ب) داشتن
بهرهي بزرگ از ایمان و اخلاق، یعنی داشتن روحی بزرگ و شرح صدر عظیم تا انسان بتواند بدي دیگران را فراموش کند و به
آنها نیکی بنماید. 8. هر چند این آیات خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله است و ایشان را به آداب الهی آشناتر میسازد، ولی در
حقیقت مخاطب آیات همهي مسلمانان هستند که از این روش براي تبدیل دشمن به دوست استفاده کنند و مراقب خطر وسوسههاي
به معناي ورود به کارها به قصد فساد است و در این جا مقصود وسوسههاي شیطان و « نزغ » . شیطانی و شیطانصفتان باشند. 9
شیطانصفتان است که در هنگام عفو و نیکی به دشمنان، مانع میشوند و میگویند: خون را با خون باید شست و ترحّم بر پلنگ
تیزدندان ستمکاري بود بر گوسفندان. آنان افراد را تحریک و به خشونت در برابر خشونت تشویق میکنند، که قرآن میفرماید:
آموزهها و پیامها: 1. سخنِ سخنرانانی بهتراست که با زبان به سوي خدا فرامیخوانند و خود شایسته «1» . فریب این افراد را نخورید
2. جهتگیري سخن مبلغان دینی باید خدایی، کردار هستند و در اعتقاد تسلیم حقاند. ، ص: 233
عمل آنان شایسته و اعتقادشان تسلیم در برابر حق باشد. 3. نیکیها را با بديها یکسان ندانید. 4. پاسخ بديها را با نیکی بدهید تا
دشمنیها برطرف شود. 5. با صبر و شرح صدر، با بدکاري دشمنان برخورد کنید. 6. در برابر وسوسههاي شیطان مقاومت کنید و به
خدا پناه ببرید. 7. وسوسهگري شیطان و شیطانصفتان مانع تبدیل شدن دشمنیها به دوستیهاست. 8. تلاش کنید با محبت، دشمن
خود را به دوست تبدیل سازید و به وسوسهها گوش ندهید. ***
نشانه ها
قرآن کریم در آیات سی و هفتم و سی و هشتم سورهي فصلت با اشاره به نشانههاي خدا در صحنهي آسمان، مردم را به خداپرستی
و پرهیز از شرك فرا میخواند و میفرماید: 37 و 38 . وَمِنْ آیَاتِهِ اللَّیْلُ وَالنَّهَارُ وَالشَّمْسُ وَالقَمَرُ لا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَلا لِلْقَمَرِ وَاسْجُدُوا
للَّهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ إنْ کُنْتُمْ إیَّاهُ تَعْبُدُونَ* فَإنِ اسْتَکْبَرُوا فَالَّذِینَ عِنْدَ رَبِّکَ یُسَ بِّحُونَ لَهُ بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَهُمْ لا یَسْأ مُونَ و از نشانههاي او،
شب و روز و خورشید و ماه است؛ براي خورشید و براي ماه سجده نکنید، و براي خدایی که آنها را آفریده است سجده کنید؛ اگر
تنها او را میپرستید. و اگر (از پرستش خدا) تکبّر ورزند، پس کسانی که نزد پروردگار تو هستند، شب و روز براي او تسبیح
میگویند، در حالی که آنان ملول نمیشوند. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات از روز و شب و ماه و خورشید به عنوان نشانههاي
خدا یاد شده است. آري؛ روز روشنیبخش زندگی و مایهي حیات جانداران است و شب مایهي آرامش انسان؛ همان طور که
خورشید مایهي نور و گرما و عامل رشد گیاهان و بقاي جاندران است و ماه شبها را از تاریکی مطلق به در تفسیر قرآن مهر جلد
هجدهم، ص: 234 میآورد و نور شاعرانهي خود را بر کوه و دشت میافشاند. آري؛ همهي اینها مخلوقات الهی و نشانههاي
قدرت و حکمت خدایند. 2. برخی افراد هنگامی که عظمت و فواید ماه و خورشید را میدیدند، حیران شده، در برابر آنها سجده
میکردند و مشرك میشدند، ولی توجه نمیکردند که ماه و خورشید معلول و مخلوقِ دیگري هستند و باید کسی را پرستش کرد
که آفریدگار همهي اینهاست. 3. در این آیات اشاره شده که اولًا، خدا نیازي به پرستش بندگان ندارد و اگر مردم را به پرستش
فرا میخواند براي کمال خود آنهاست. ثانیاً، اگر مردم در برابر خدا تکبر نمایند و او را نپرستند باز هم خدا فرشتگانی دارد که
همواره در حال تسبیحگویی او هستند و هیچگاه هم خسته نمیشوند؛ چون عوارض ماده را ندارند. 4. این دو آیه از آیات سجدهدار
صفحه 76 از 132
قرآن کریم است؛ یعنی هنگامی که تلاوت شد واجب است که انسان سجده کند، البته محل سجده بر اساس تعالیم اهل بیت علیهم
السلام همان جملهي آخر آیهي سی و هفتم است. 5. در سجدهي واجب قرآن، گفتن ذکر مستحب است و ذکرهاي مخصوصی نیز
آموزهها و پیامها: 1. در مورد شب و روز و ماه و خورشید «1» . آمده است که مستحب است، ولی هر ذکري بگویند کافی است
مطالعه کنید و درس خداشناسی بیاموزید. 2. به جاي خالق هستی، مخلوقات او را نپرستید. 3. اگر میخواهید خداپرست باشید،
چیزي را شریک او قرار ندهید. 4. فرشتگان تسبیح گران دایمی خدا هستند. 5. در برابر پرستش خدا تکبّر نکنید (که او نیازي به
پرستش شما ندارد). *** ، ص: 235 قرآن کریم در آیهي سی و نهم سورهي فصلت به نشانههاي خدا
در زنده کردن زمین و قدرت خدا بر زنده کردن مردگان اشاره میکند و میفرماید: 39 . وَمِنْ آیَاتِهِ أ نَّکَ تَرَي الأرْضَ خَاشِعَۀً فَإذَا
أنزَلْنَا عَلَیْهَا المَ اءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ إنَّ الَّذِي أحْیَاهَا لَمُحْیِی المَوْتَی إنَّهُ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ و از نشانههاي او این است که تو زمین را
فروتن (و خشک و بی جان) میبینی، و [لی هنگامی که آب (باران) را بر آن فرو میفرستیم، به حرکت در میآید و رشد مییابد؛
قطعاً، کسی که آن را زنده کرد، زنده کنندهي مردگان است؛ [چرا] که او بر هر چیز تواناست. نکتهها و اشارهها: 1. این آیه به دو
مسألهي توحید و معاد اشاره کرده و از نشانههاي توحید براي معاد شاهد آورده است. 2. یکی از نشانههاي قدرت و علم خدا، زنده
شدن خاك به وسیلهي آب باران و رویش گیاهان است؛ اوست که با چند قطره باران، به زمین مرده حیات میبخشد و آن را سرسبز
و خرّم میسازد. 3. زنده شدن زمین مرده، نمونهاي از رستاخیز موجودات است و همان خدایی که به زمین مرده حیات میدهد،
میتواند در رستاخیز نیز مردگان دیگر را زنده کند؛ چرا که قدرت او نامحدود است. آموزهها و پیامها: 1. از مطالعات زیست
شناسی به خداشناسی برسید. 2. برخی نشانههاي توحید، نشانهي امکان معاد نیز هست. 3. معاد را با قدرت نامحدود خدا بسنجید.
*** ، ص: 236 قرآن کریم در آیهي چهلم سورهي فصلت، فرجام عذابآلود کژروان را با فرجام
باامنیت مؤمنان مقایسه میکند و میفرماید: 40 . إنَّ الَّذِینَ یُلْحِ دُونَ فِی آیَاتِنَا لا یَخْفَوْنَ عَلَیْنَا أفَمَنْ یُلْقَی فِی النَّارِ خَیْرٌ أمْ مَنْ یَأتِی آمِناً
یَوْمَ القِیَامَۀِ اعْمَلُوا مَا شِئْتُمْ إنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ در حقیقت، کسانی که در آیات ما به کژي میگرایند (و آنها را تحریف میکنند) بر
ما مخفی نمیمانند. و آیا کسی که در آتش افکنده میشود بهتر است یا کسی که در روز رستاخیز با امنیت میآید؟! آنچه
میخواهید انجام دهید، که او به آنچه انجام میدهید بیناست! نکتهها و اشارهها: 1. تعبیر ملحدان (کژروان) همهي مکتبهاي
الحادي عصر ما را نیز شامل میشود و در این جا مقصود از ملحدان کسانی هستند که در آیات و نشانههاي خدا وسوسه میکنند، تا
2. در این آیه فرجام دو گروه را مقایسه کرده است: اول، گروه ملحدان که با وسوسه گري و فساد، «1» . مردم را منحرف سازند
عقاید و ایمان مردم را به آتش میکشیدند که راهی آتش دوزخ میشوند. و دوم، مؤمنان که در سایهي ایمان محیط امنی براي
یکی از مهمترین مسائل بشري است که هم در دنیا « امنیت » . جامعهي بشري فراهم کردند و در روز رستاخیز نیز در امنیت هستند. 3
و هم در آخرت مهم است، به طوري که در این آیه امنیت را در برابر آتش دوزخ قرار داده است. 4. نکتهي جالب آن است که در
یعنی بهشتیان با اختیار و تفسیر قرآن مهر جلد ؛« آمدن » به کار رفته است و در مورد بهشتیان تعبیر « افکندن » مورد دوزخیان تعبیر
هجدهم، ص: 237 آزادي و احترام به بهشت میروند، به خلاف دوزخیان که اختیاري از خود ندارند و در آتش افکنده میشوند.
آموزهها و پیامها: 1. کژروان کارهایشان از خدا مخفی نیست پس هر کاري میتوانند بکنند. 2. به فرجام عذابآلود کژروان و
فرجام با امنیت مؤمنان بنگرید و عبرت بگیرید. 3. مؤمنان در رستاخیز مورد احترام و از امنیت برخوردارند. ***
قرآن
قرآن کریم در آیات چهل و یکم تا چهل و سوم سورهي فصلت به برخورد کافران با قرآن و تحریفناپذیري قرآن اشاره کرده،
43 . إنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِالذِّکْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ وَإنَّهُ لَکِتَابٌ عَزِیزٌ* لا یَأتِیهِ البَاطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ - میفرماید: 41
صفحه 77 از 132
حَمِیدٍ* مَا یُقَالُ لَکَ إلَّامَا قَدْ قِیلَ لِلرُّسُلِ مِنْ قَبْلِکَ إنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَةٍ وَذُو عِقَابٍ ألِیمٍ در حقیقت، کسانی که به آگاه کننده [: قرآن
هنگامی که به سراغشان آمد، کفر ورزیدند (برما مخفی نمیمانند)؛ درحالی که قطعاً، آن (قرآن) کتابی شکستناپذیر است. که
باطل از پیش روي آن و پشت سرش به سراغ آن نمیآید؛ (زیرا این) فروفرستادهاي از جانب (خداي) فرزانهي ستوده است. به تو
گفته نمیشود، جز آنچه به فرستادگان پیش از تو گفته شد؛ قطعاً، پروردگار تو داراي آمرزش و صاحب کیفر دردناکی است.
یادآور، بیدارگر و یادمان) است و از آن جا که قرآن حقایق فطرت انسان ) « ذکر » نکتهها و اشارهها: 1. یکی از نامها و صفات قرآن
را شرح میدهد و یاد آوري میکند به آن ذکر گفته میشود. 2. قرآن کتابی شکستناپذیر است؛ زیرا منطق محکم، گویا و تفسیر
قرآن مهر جلد هجدهم، ص: 238 استدلالهاي قوي و آیاتی معجزهآسا دارد که کسی نمیتواند مثل آن را بیاورد و آن را شکست
در برابر حق است و مصادیقی همچون شرك، شیطان، سحر و هر موجود فنا شوندهاي را شامل میشود. 4. مقصود « باطل » . دهد. 3
از راه نیافتن باطل در قرآن چیست؟ مفسران در این مورد پاسخهاي متعددي دادهاند، از جمله این که: تناقضی در مفاهیم قرآن راه
نمییابد، کتابهاي آسمانی و علوم جدید ضد قرآن نیست، حقایق قرآن ابطال نمیشود و در آینده منسوخ نمیگردد، در قوانین و
معارف و اخبارش مطلب خلافی نیست، چیزي از قرآن کم نشده و بر آن افزوده نمیشود و از تحریف محفوظ است. البته مانعی
5. قرآن کتاب حقی است که باطل در «1» . ندارد که همهي این معانی مقصود آیه باشند هیچ یک از این باطلها در قرآن راه ندارد
آن راه ندارد؛ زیرا از طرف خداي حکیم و حمید نازل شده است؛ یعنی قرآن از شخصی صادر شده که داراي همهي کمالات و
ستوده است و قرآن جلوهاي از علم نامحدود و حکمت و کمالات ستودهي اوست. 6. در مورد آیهي چهل و سوم دو تفسیر شده
است: الف) خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله میفرماید: آنچه به تو گفته شده و به سوي تو وحی شده است همان سخنانی است
که به پیامبران پیشین وحی شده بود. ب) خطاب به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله میفرماید: نسبتهاي ناروایی که به تو داده
میشود، همان تهمتها و نسبتهایی است که به پیامبران پیش از تو میدادند و آنها را ساحر و مجنون میخواندند. در هر حال این
7. در این آیات، خداي متعال از ، ص: 239 «2» . آیه نوعی دلداري به پیامبر صلی الله علیه و آله است
یک طرف امید میدهد و خود را آمرزشگر معرفی میکند تا گناهکاران و مخالفان دین از توبه نا امید نشوند و از طرف دیگر،
هشدار میدهد و مجازات دردناك خویش را یادآور میشود تا مخالفان لجوج، مغرور نشوند و دست از سرکشی بردارند؛ یعنی
مردم را در حالت تعادل روحی و بین ترس و امید نگاه میدارد. آموزهها و پیامها: 1. قرآن کتابی تحریفناپذیر و (معجزهاي)
شکستناپذیر است. 2. قرآن جلوهاي از حکمت و صفات ستودهي خداست، پس از هیچ طرف باطل بدان راه نمییابد. 3. روش
مخالفان در برخورد با پیامبران در طول تاریخ همسان است. 4. از عذاب خدا بترسید و به لطف او امیدوار باشید. *** قرآن کریم
در آیهي چهل و چهارم سورهي فصلت به هدایتگري و شفا بودن قرآن و بهانهجوییهاي مخالفان در برابر آن و ناکامی آنان در
فهم قرآن اشاره میکند و میفرماید: 44 . وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآناً أعْجَمِیّاً لَقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آیَاتُهُ أأعْجَمِیٌّ وَعَرَبِیٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُديً
وَشِفَاءٌ وَالَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ فِی آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَیْهِمْ عَمیً اوْلَئِکَ یُنَادَوْنَ مِنْ مَکَانٍ بَعِیدٍ و اگر (بر فرض) آن (قرآن) را خواندنی مبهم
(و غیر عربی) قرار میدادیم، حتماً میگفتند: چرا آیاتش تشریح نشده است؟! آیا (کتابی) مبهم (و غیر عربی و پیامبري) عربی؟!
آن (کتاب) براي کسانی که ایمان آوردهاند رهنمود و درمان است، و [لی کسانی که ایمان نمیآورند، در گوشهایشان » : بگو
سنگینی است و آن براي آنان (مایهي) کور (دل) ي است؛ آنان (گویی) از ، ص: 240 مکانی دور ندا
شأن نزول: برخی مفسران حکایت کردهاند که کافران بهانه جو میگفتند: این قرآن اگر به زبان عجمی (غیر عربی) «. داده میشوند
اما آیهي فوق فرود آمد و به بهانهجویی آنان پاسخ داد. نکتهها و «1» ،( نازل شده بود (بهتر بود و کار مبارزهي ما را آسانتر میکرد
به معناي ابهام در سخن است و به غیر عربها نیز عجمی گفته میشود چرا که عربها زبان آنان را به خوبی « عجمی » . اشارهها: 1
نمیفهمند. 2. قرآن کریم به زبان عربی نازل شد؛ چون: اولًا، هر پیامبري باید به زبان مخاطب خویش سخن بگوید تا مردم سخن او
صفحه 78 از 132
را درك کنند. ثانیاً، لغت عرب ظرفیتهاي ویژهاي براي بیان معانی دارد که میتواند پذیراي کلام اعجازآمیزي همچون قرآن
باشد. ثالثاً، اگر قرآن به هر زبان دیگري نازل میشد، باز بهانهجویان همین پرسش را مطرح میکردند که چرا قرآن به این زبان
آن است که: آیا قرآنی به زبان عجمی براي مردمی عرب زبان نازل شده است « آیا عجمی و عربی » نازل شد. 3. مقصود از جملهي
و یا منظور آن است که آیا قرآنی به زبان عجمی از پیامبري عرب زبان است. و یا این که منظور آن است که: آیا در این قرآن
عربی و عجمی را مخلوط کردهاید. یعنی مخالفان بهانه جو به هر صورت بهانه تراشی میکنند؛ اگر عجمی باشد تعجب میکنند و
اگر عربی باشد میگویند به آن گوش ندهید و سر و صدا کنید. 4. قرآن کتابی است که همچون باران زلال بر زمین دلها نازل
میشود؛ اگر دلها با ایمان و آماده باشند، از هدایت آن استفاده میکنند و آن را درمان دردهاي خود قرار میدهند و اگر بیایمان
باران که در «2» . و گوشها سنگین و چشمها از درك حقیقت کور باشد، از آن استفادهاي نمیکنند، بلکه ممکن است زیان بینند
لطافت طبعش ملال نیست در باغ لاله روید و در شوره زار خس 5. قرآن شفاي دردهاي عقیدتی همچون شرك و دردهاي اخلاقی
6. چرا «1» . همچون حسد و دردهاي اجتماعی همچون ظلم و دردهاي روحی و روانی است؛ قرآن عامل بهداشت روانی انسان است
قرآن شفاي دردهاي ما نمیشود؟ امام خمینی رحمه الله در این مورد مینویسند: اکنون درست تفکر کن! ببین صدر یا ذیل این
آیهي شریفه (فصلت، 44 ) با ما تطبیق میکند؟ کجاست آن هدایت و شفاي امراض باطنی که براي مؤمنین از قرآن شریف حاصل
میشود؟! چه شده است که در گوش ما این آیات شریفه فرو نمیرود و براي ما خود، حجاب فوق حجاب میشود؟! این نیست جز
آن که نور ایمان در قلب ما نازل نشده و علوم ما به همان حدّ علمی باقی مانده و به لوح قلب وارد نگردیده و در این باب، در قرآن
شریف آیات بسیاري است که با مقایسهي حال خود با آن آیات و تطبیق آن آیات با صفات خود، به خوبی حال ما معلوم خواهد
آموزهها و پیامها: 1. بهانهجویی مخالفان در برابر قرآن، پایانپذیر نیست. 2. قرآن هدایتگري شفا دهنده است. 3. براي «2» . شد
استفاده از قرآن دلی با ایمان و گوشی شنوا و چشمی بینا و قدرت ، ص: 242 فهم لازم دارید. ***
قرآن کریم در آیهي چهل و پنجم سورهي فصلت با یادآوري سرگذشت موسی علیه السلام و برخورد منفی قوم او با تورات، به
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله دلداري میدهد و میفرماید: 45 . وَلَقَدْ آ تَیْنَا مُوسَی الکِتَابَ فَاخْتُلِفَ فِیهِ وَلَوْلَا کَلِمَۀٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ
لَقُضِ یَ بَیْنَهُمْ وَإنَّهُمْ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ مُرِیبٍ و به یقین، به موسی کتاب (: تورات) دادیم؛ و در آن اختلاف شد؛ و اگر نبود، سخنی
(سنت گونه) که از طرف پروردگارت (در مورد مهلت دادن و اتمام حجّت بر آنان) از پیش مقرر شده بود، حتماً، در میان آنان
داوري میشد و قطعاً، آنان در مورد آن (کتاب) در شکّی تردیدآمیز هستند. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به پیامبر اسلام صلی
الله علیه و آله دلداري میدهد که اگر مشرکان با قرآن برخورد منفی میکنند، نگران مباش که این روش در امتهاي پیشین نیز
بوده است و بنی اسرائیل هم در مورد تورات اختلاف کردند. 2. در این آیه به یک سنت و قانون الهی در مورد مخالفان کتابهاي
آسمانی اشاره شده است. خدا در عذاب آنان عجله نمیکند، بلکه به خاطر اتمام حجّت و تربیت آنها و بیدار کردنشان، به آنها
به معناي شک همراه با سوءظن و بدبینی « مریب » . مهلت میدهد و این روش خدا در مورد امتهاي پیشین و امت اسلام است. 3
تفسیر قرآن مهر «1» . است؛ یعنی مخالفان نه تنها در مورد کتابهاي الهی، همچون تورات و قرآن شک دارند، بلکه سوءظن دارند
جلد هجدهم، ص: 243 آموزهها و پیامها: 1. مخالفان دین، در مورد کتابهاي آسمانی شک و بدبینی دارند و از این رو اختلاف به
راه میاندازند. 2. قانون خدا در مورد مخالفان کتابهاي آسمانی، مهلت دادن است. 3. رهبران اسلام از فعالیت مخالفان در برابر
قرآن ناراحت نباشند که این شیوهي مخالفان دین در طول تاریخ است. *** قرآن کریم در آیهي چهل و ششم سورهي فصلت به
قانون بازگشت سود و زیان اعمال به خود انسان و ظلم نکردن حق اشاره میکند و میفرماید: 46 . مَنْ عَمِلَ صَالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أسَاءَ
فَعَلَیْهَا وَمَا رَبُّکَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ کسی که [کار] شایستهاي انجام دهد، پس به سود خود اوست؛ و هر کس بدي کند، پس به زیان
است و در این جا یا اشاره « بسیار ستم کننده » به معناي « ظلّام » . اوست. و پروردگارت به بندگان بیدادگر نیست. نکتهها و اشارهها: 1
صفحه 79 از 132
به آن است که هر گونه ستمی از طرف خدا به مردم، ظلم بسیار بزرگی است، چون از او چنین انتظاري نیست و یا آن که اگر خدا
کوچکترین ستمی کند، ظلم بزرگی کرده؛ چرا که تعداد بندگان او زیاد است. 2. این آیه به عدالت خدا در کارها و مجازاتها و
نیز به آزادي و اختیار انسان اشاره دارد؛ اگر به کسی بدي میرسد یا خدا کسی را عذاب میکند، در اثر اعمال خود اوست، وگرنه
خدا به کسی ستم روا نمیدارد. 3. در حدیثی از امام علی علیه السلام روایت شده که فرمود: سوگند به خدا، هیچ ملتی از آغوش
ناز و نعمت زندگی گرفته نشد مگر به واسطهي گناهانی که مرتکب شدند؛ زیرا خدا هرگز به بندگانش ستم نمیکند. تفسیر قرآن
مهر جلد هجدهم، ص: 244 (سپس افزودند:) اگر مردم هنگامی که بلاها بر آنان نازل میشود و نعمتها از آنان سلب میشود، با
صدق نیت رو به درگاه خدا آورند و با قلبهاي آکنده از عشق خدا از او درخواست حل مشکل کنند، خدا آنچه را از دستشان
.2 .« هر چه کنی به خود کنی » . آموزهها و پیامها: 1 «1» . رفته، به آنان باز میگرداند و هرگونه فسادي را براي آنان اصلاح میکند
خدا ستمکار نیست (بلکه عادل است). 3. آنچه به شما میرسد، نتیجهي اعمال خودتان است، نه ستم خدا بر شما. 4. نیکی کنید که
به سود شماست و بدي نکنید که به زیان شماست. *** قرآن کریم در آیات چهل و هفتم و چهل و هشتم سورهي فصلت به علم
بیکران الهی و اختصاص علم قیامت به خدا و درماندگی مشرکان در آن روز اشاره میکند و میفرماید: 47 و 48 . إلَیْهِ یُرَدُّ عِلْمُ
السَّاعَۀِ وَمَا تَخْرُجُ مِنْ ثَمَرَاتٍ مِنْ أکْمَامِهَا وَمَا تَحْمِلُ مِنْ انثَی وَلا تَضَعُ إلَّابِعِلْمِهِ وَیَوْمَ یُنَادِیهِمْ أیْنَ شُرَکَائِی قَالُوا آذَ نَّاكَ مَا مِنَّا مِنْ
شَهِیدٍ* وَضَ لَّ عَنْهُمْ مَا کَ انُوا یَدْعُونَ مِنْ قَبْلُ وَظَنُّوا مَا لَهُمْ مِنْ مَحِیصٍ علم به ساعت (: قیامت) تنها به او بازگردانده میشود؛ هیچ
(یک) از محصولات از شکوفههایش خارج نمیشود و هیچ مادهاي باردار نمیشود و نمیزاید، مگر به علم خدا؛ و (یاد کن) روزي
و آنچه «. به تو اعلام کردیم که از ما هیچ گواهی نیست » : میگویند «!؟ کجایند شریکان من » : را که آن (مشرك) ها را ندا میدهند
را پیش از (این) میخواندند (و میپرستیدند) از (نظر) ایشان گم شد ویقین کردند که هیچ راه فراري براي آنان نیست. تفسیر قرآن
مهر جلد هجدهم، ص: 245 نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به دو بخش از علم خدا اشاره شده است: الف) آگاهی از رستاخیز که
مخصوص خداست و هیچ انسان یا فرشتهاي از آن باخبر نیست. ب) آگاهی از امور دقیق، همچون بارداري و وضع حمل زنان و
که خدا از اینها آگاه است، اما دیگران نیز میتوانند با دقت و استفاده از «1» ، زمان رسیدن و بیرون آمدن میوهها از غلاف و پوسته
وسایل از آنها آگاه شوند. 2. اختصاص علم زمان برپایی رستاخیز به خدا، فواید تربیتی دارد؛ یعنی وقتی افراد از زمان قیامت اطلاع
نداشته باشند، هر لحظه منتظر آن هستند و کارهاي خود را اصلاح میکنند و از گناه دوري میجویند. 3. مشرکان در رستاخیز بیدار
شده، پردهها از جلوي چشمانشان کنار میرود وحقایق را میفهمند و خاطرهي بتها از ذهن آنها محو میشود و اعلام میکنند که
آموزهها و پیامها: 1. امور دقیق جهان، تحت نظر «2» . هیچ دلیلی براي شرك نداریم؛ و در آن هنگام از بیپناهی خود آگاه میشوند
خداست و از آنها آگاهی دارد (پس مراقب باشید). 2. هیچ کس جز خدا از زمان رستاخیز آگاه نیست (تا مردم آمادهي حضور در
آن صحنه شوند). 3. مشرکان در رستاخیز متوجه بطلان و بی دلیلی شرك و بی پناهی خود میشوند (پس تا دیر نشده بیدار شوند).
*** ، ص: 246
انسان و مشکلات و یأس
قرآن کریم در آیات چهل و نهم تا پنجاه و یکم سورهي فصلت به کم ظرفیتی انسان در برابر نعمتها و مشکلات و واکنشهاي
51 . لا یَسْأمُ الإنْسَانُ مِنْ دُعَاءِ الخَیْرِ وَإنْ مَسَّهُ الشَّرُّ فَیَؤُوسٌ قَنُوطٌ* وَلَئِنْ أذَ - مأیوسانه و مغرورانهي او اشاره میکند و میفرماید: 49
قْنَاهُ رَحْمَۀً مِنَّا مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ هَذَا لِی وَمَا أظُنُّ السَّاعَۀَ قَائِمَۀً وَلَئِنْ رُجِعْتُ إلَی رَبِّی إنَّ لِی عِنْدَهُ لَلْحُسْنَی فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا
بِمَا عَمِلُوا وَلَنُذِیقَنَّهُمْ مِنْ عَذَابٍ غَلِیظٍ* وَإذَا أ نْعَمْنَا عَلَیالإ نْسَانِ أعْرَضَ وَنَأي بِجَانِبِهِ وَإذَا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعَاءٍ عَرِیضٍ انسان از خواستن
نیکی ملول نمیشود؛ و اگر بدي به او رسد، پس بسیار ناامید [و] مأیوس میشود. و اگر پس از زیان (جسمی و روحی) که به او
صفحه 80 از 132
این براي (شایستگی) من است و گمان نمیکنم ساعت (: » : رسیده، از جانب خویش رحمتی به او بچشانیم، قطعاً، میگوید
پس قطعاً، به کسانی «. رستاخیز) برپا گردد؛ و اگر به سوي پروردگارم باز گردانده شوم، مسلماً نزد او براي من (پاداش) نیکی است
که کفر ورزیدند از اعمالشان خبر میدهیم و حتماً، از عذابی سخت به آنان میچشانیم! و هنگامی که به انسان نعمت میبخشیم،
روي میگرداند و خودش (متکبّرانه) دور میشود؛ و هنگامی که بدي به او میرسد، پس دعایی طولانی خواهد داشت. نکتهها و
اشارهها: 1. در این آیات به انسانهاي تربیت نایافته در پرتو دین اشاره کرده است؛ انسانهایی که از نور ایمان و احساس مسئولیت
نسبت به رستاخیز به دورند و در محدودهي مادیّت گرفتار شده و ارزشهاي والاي انسانی را رها کردهاند؛ آنان به هنگام روي
.2 آوردن دنیا و ثروت مغرور میشوند و به هنگام روي گرداندن دنیا مأیوس میگردند. ، ص: 247
«1» . به معناي ناامیدي از رحمت است که در چهره و عمل انسان ظاهر میشود « قنوط » به معناي ناامیدي درونی از نیکیها و « یأس »
.3 «2» . البته برخی مفسران نیز یأس و قنوط را به یک معنا و براي تأکید دانستهاند و این مطلب با ظاهر آیات آن ناسازگار است
انسان تربیتنایافته هنگامی که نعمتی به او داده میشود، مغرور میگردد و آن را از ناحیهي خود و براي خود میداند و رستاخیز را
انکار میکند وحتی براي خود در نزد خدا در رستاخیز مقام نیکی قایل میشود. 4. ناسپاسی انسان در برابر نعمتها و رفع مشکلات،
و بازگشت او به سوي خدا در هنگام بلا و مصیبت، مطلبی آموزنده است و این چرخشِ بازگشت و ناسپاسی در زندگی انسانهاي
تربیتنایافته تکرار میشود. و به خاطر اهمیت این مطلب، قرآن چند بار در آیات فوق و آیات دیگر به آن اشاره کرده است، تا رفع
5. تعبیر چشاندن رحمت و رسیدن ناراحتی به انسان، اشاره به آن است که انسانهاي تربیت نایافته، ظرفیت کمترین «3» . غفلت شود
چیزي را ندارند و زود مغرور و ناامید میشوند. در حالی که مردان حق و پیروان راستینِ مکتب پیامبران، افرادي پرظرفیت، در برابر
مشکلات صبور و در برابر نعمتها شکور هستند و شرح صدر و وسعت روح دارند. 6. در این آیات هم گفته شده که هر گاه به
انسان شرّي برسد، مأیوس میشود و هم این که اگر شرّي به او برسد بسیار دعا میکند، در حالی که دعاي فراوان نشانهي امیدواري
است، نه نشانهي یأس و ناامیدي، این دو مطلب چگونه با هم جمع میشوند؟ مردم دو دسته هستند، برخی در اثر مشکلات مأیوس
میشوند و برخی ، ص: 248 دعا میکنند و یا این که منظور آیهي اول یأس از اسباب عادي است که
7. نه «1» . با دعا به درگاه خدا منافات ندارد و یا این که مقصود از دعا کردن، همان جزع و فزع است، نه دعاي واقعی به درگاه خدا
مغرور نه مأیوس: امام خمینی رحمه الله در این مورد مینویسند: اي دخترم! مغرور به رحمت مباش که غفلت از دوست کنی و
آموزهها و پیامها: 1. در برابر مشکلات و نعمتهاي الهی کم ظرفیت نباشید. 2. اگر «2» . مأیوس مباش که خسرالدنیا و الآخره شوي
خدا نعمتی را به شما چشاند، مغرور نشوید و رستاخیز را منکر نگردید. 3. نعمت دادن خدا به کسی، دلیل بر مقام نیک او نزد خدا
در رستاخیز نیست (چه بسا برعکس باشد). 4. کافران مغرور و کمظرفیت منتظر عذاب شدیدي باشند. 5. تقاضاهاي انسان پایان
ندارد. 6. روز رفاه که از خدا روي برمیتابید، به یاد روز بلا باشید که درخواستهاي فراوان میکنید. *** قرآن کریم در آیهي
. پنجاه و دوم سورهي فصلت با اشاره به قانون دفع ضرر محتمل به کافران در مورد مخالفت با قرآن هشدار میدهد و میفرماید: 52
آیا به نظر شما، اگر (قرآن) از نزد خدا باشد، » : قُلْ أرَأیْتُمْ إنْ کَانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ثُمَّ کَفَرْتُمْ بِهِ مَنْ أضَلُّ مِمَّنْ هُوَ فِی شِقَاقٍ بَعِیدٍ بگو
سپس بدان کفر ورزید، کیست گمراهتر از کسی که او در جدایی (و ستیزي) دور و دراز است. ، ص:
249 نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به قانون عقلی دفع ضرر محتمل اشاره شده است؛ یعنی اگر کسی از خطري بزرگ خبر دهد
ولی انسان به سخن او اطمینان نداشته باشد، عقل هشدار میدهد که در برابر ضرر احتمالی احتیاط کن. از این رو خدا به کافران
لجوج میگوید: اگر شما در اصل قرآن شک دارید، دست کم آن است که احتمال میدهید از طرف خدا باشد و خبرهاي آن در
مورد بهشت و جهنّم درست باشد و اگر اینگونه باشد، مؤمنان سود میبرند و شما زیان میکنید (پس هم اکنون جلوي ضرر
که فردي « ابن ابی العوجاء » احتمالی خویش را بگیرید و با قرآن مخالفت نکنید). 2. حکایت شده که امام صادق علیه السلام به
صفحه 81 از 132
اگر مطلب این باشد که تو میگویی (که خدا و قیامتی در کار نباشد)- که مسلماً » : ملحد و ماديگرا بود، برخورد کرد و گفت
چنین نیست- ما و شما نجات یافتهایم، ولی اگر مطلب این باشد که ما میگوییم- و حق نیز چنین است- ما اهل نجات خواهیم بود و
پس از این سخن کوبنده (که محتواي قانون دفع ضرر محتمل عقلی را بیان میکند) ابن ابیالعوجاء دردي در «. تو هلاك میشوي
آموزهها و پیامها: 1. حتی اگر احتمال میدهید که چیزي از سوي خداست، با «1» . قلبش احساس کرد و بازگشت و زود از دنیا رفت
آن مخالفت نکنید. 2. مخالفت با قرآن، گمراهی دوري است. *** ، ص: 250
نشانه هاي خدا در جهان بیرون و درون
قرآن کریم در آیات پنجاه و سوم و پنجاه و چهارم سورهي فصلت به نشانههاي خدا در جهان و در درون انسان و احاطهي علمی
خدا و تردیدهاي کافران اشاره میکند و میفرماید: 53 و 54 . سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الآ فَاقِ وَفِی أ نْفُسِهِمْ حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أ نَّهُ الحَقُّ أوَ لَمْ
یَکْفِ بِرَبِّکَ أ نَّهُ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ شَ هِیدٌ* ألا إنَّهُمْ فِی مِرْیَۀٍ مِنْ لِقَاءِ رَبِّهِمْ ألا إنَّهُ بِکُ لِّ شَیْءٍ مُحِیطٌ به زودي نشانههاي خود را در
اطراف (جهان) و در خودشان به آنان مینمایانیم، تا اینکه براي آنان آشکار شود که او حق است؛ و آیا کافی نیست که
پروردگارت بر هر چیز گواه است؟! آگاه باشید که آنان از ملاقات پروردگارشان در تردیدند؛ آگاه باشید که او به هر چیزي احاطه
دارد. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات به دو گونه از نشانههاي خدا اشاره شده است: نشانههاي او در جهان بیرون و نشانههاي او
در درون انسان. مفسران در مورد این نشانهها که در آیهي فوق آمده است دو تفسیر ارائه کردهاند: الف) منظور از نشانههاي بیرونی
همان ماه و خورشید و گیاهان و حیوانات و منظور از نشانههاي درونی همان نظم دستگاههاي مختلف بدن، همچون قلب و
شگفتیهاي روح انسان است که هر یک کتابی از معرفت پروردگار است. ب) مقصود از نشانههاي خدا در بیرون، همان معجزهي
پیروزي اسلام در نقاط مختلف جهان و مقصود از نشانههاي خدا در درون، همان پیروزي اسلام در درون جزیرة العرب در جنگ
بدر و فتح مکه و مانند آن است. البته مانعی ندارد که هر دو تفسیر مقصود آیه باشد، اما تفسیر اول با سیاق آیات قبل و بعد
2. کتاب نفس خود را بخوان و پرواز کن: امام خمینی رحمه الله ، ص: 251 «1» . سازگارتر است
میفرماید: پس اي عزیز! از این ستمآباد تاریک و خانهي وحشتناك وحشتزا و نشئهي تنگ و تاریک به در آي و بخوان و پرواز
کن. تو را زکنگرهي عرش میزنند صغیر ندانمت که در این دامگه چه افتاده است؟ و حجاب طبع و طبیعت را پاره کن که تو از
جهان قدس و طهارتی و از جایگاه نور و کرامت، چنانچه عارف شیرازي قدس سره میگوید: چاك خواهم زدن این دلق ریایی چه
کنم روح را صحبت ناجنس عذابی است الیم اي برادرِ راه حقیقت، از خواب غفلت بیدار شو و چشم دل و دیدهي قلب را باز کن و
3. مقصود از ملاقات پروردگار که مورد تردید مشرکان بوده «1» ... کتاب نفس را قرائت نما که از براي گواهی، کافی خواهد بود
چیست؟ در این مورد نیز دو تفسیر ارائه شده است: الف) مقصود همان ملاقات خدا در رستاخیز است و آیه پاسخی به شبهات
مشرکان در مورد معاد است و میفرماید: خدایی که به همه چیز احاطه دارد میتواند ذرّات وجود شما را در رستاخیز جمعآوري
ب) منظور آیه همان حضور و شهود پروردگار است که روشنترین دلیل توحید است و کافران در «2» . کند ولی شما تردید دارید
4. احاطهي خدا بر همه چیز به صورت ، ص: 252 «3» . مورد آن تردید دارند و آن را انکار میکنند
مادي نیست، بلکه احاطهي حقیقی است؛ یعنی همهي موجودات به او تکیه و قیام دارند و او با همه چیز است، اما قرین آنها نیست و
مغایر همه چیز است، اما از آنها جدا نیست. 5. از امام حسین علیه السلام در دعاي عرفه حکایت شده که فرمودند: الهی! آیا براي
موجودات دیگر ظهوري هست که براي تو نیست، تا آنها نشان دهندهي تو باشند؟ کی پنهان شدهاي تا نیاز به دلیل داشته باشی که
بر وجود تو دلالت کند وکی دور شدهاي که آثار تو در عالم هستی ما را به تو رهنمون گردد؟ کورباد (یا کور است) چشمی که تو
آري؛ خدا بر همه چیز احاطه دارد و گواه همه «1» . را مراقب خویش نبیند و زیانکار باد تجارت بندهاي که از عشق تو سهمی ندارد
صفحه 82 از 132
چیز است و در جا حاضر است و خود دلیل خود است. آموزهها و پیامها: 1. با مطالعه در جهان برون و درون خویش، خداشناس
شوید و به حقانیّت او پی ببرید. 2. گواهی و شهود و حضور خدا در همه جا، براي شناخت او کافی است. 3. کافران در ملاقات خدا
تردید دارند (و همین مطلب عامل انحراف آنهاست). 4. به احاطهي خدا بر همه چیز توجه کنید (که تردیدهاي شما را برطرف
، ص: 253 این تفسیر و ترجمه در تاریخ 18 ذي الحجه 1420 روز عید غدیر شروع شد و «2» .( میکند
81 در آستانه تولد /10 / 81 مطابق 23 رمضان 1423 ترجمه آن پایان یافت و نگارش اول تفسیر آن در تاریخ 22 /9 / در تاریخ 8
امام رضا علیه السلام با همکاري دوستان و اساتید آقایان: اسماعیلی، امینی، شیرافکن، ملا کاظمی، همائی و نیکزاد به پایان رسید
والحمد للَّهربّ العالمین و تقبل منا باحسن قبول. الهی تو را سپاس میگوییم توفیق بزرگی به ما عنایت کردي و از شروع تا پایان کار
همیشه همراه، امدادگر و هدایتگر ما بودي. الهی در این ترجمه و تفسیر ما تلاش، نمودیم تا از حق منحرف نشویم ولی ممکن است
لغزشهاي ناخواسته داشته باشیم، آنها را بر ما ببخشاي و توفیق اصلاح آنها را در بازنگري عنایت فرما. الهی ما را از خادمان قرآن و
اهل بیت علیهم السلام قرارده و به این ترجمه و تفسیر برکت عنایت فرما. الهی به همه همکاران ما و کسانی که در تایپ و مقابله و
نوشتن و ترجمه یار ما بودند پاداش بزرگی از نزد خودت عنایت فرما. ، ص: 255
بخش